مادری از یک کتاب قدیمی یک لالایی پیدا می‌کند اما وقتی که آن را می‌خواند زندگی‌اش به کابوسی تبدیل می‌شود که یک شیطان باستانی به اسم لیلیث را به دنیا برمی‌گرداند.

گریس دختری است که در کار خود ناموفق عمل می‌کند و فرصت خود را از دست می‌دهد تا اینکه با پسر ورزشکاری آشنا می‌شود که او هم در حرفه‌اش مشکل دارد، حالا این دو باید به یکدیگر کمک کنند.

اتفاقات این فیلم در دهه 1980 میلادی رخ می دهند؛ فیلم داستان یک خانواده را روایت می کند که در محل زندگی شان یک حادثه آلودگی هوا رخ داده است

زنی در وسط یک دشت در مناطق دورافتاده غربی منتظر یک عشق قدیمیست، عشقی که از دوران بچگی در انتظارش است.

این فیلم اتفاقات ده سال بعد از فیلم اول را روایت می کند، جیک سالی به همراه خانوادۀ جدیدش در سیاره پاندورا در حال زندگی است و وقتی تهدیدی آشنا برای پایان دادن به آنچه که قبلاً شروع شده است باز می گردد جیک باید با نیتیری و ارتش ناوی برای مراقبت از سیاره اش همکاری کند

آمایا که به تازگی مادر شده و شریک زندگی اش او را ترک کرده به خانه پدر و مادرش برای راهنمایی پناه می‌برد.

همسر ای جی فیکری فوت کرده، کتاب‌فروشی‌اش در خطر بسته شدن قرار دارد و نسخه محدود کتاب شعرهای ادگار آلن پو اش دزدیده شده تا اینکه یک روز بسته‌ای مرموز برایش می‌رسد و باعث می‌شود زندگی را از اول آغاز و مسائل را با دید تازه‌ای نگاه کند.

داستان مردی که حافظه خود را از دست داده و هر 12 ساعت یکبار در بدن جدیدی بیدار می‌شود.